پارت دوم

زمان ارسال : ۲۷ روز پیش

زمان تخمینی مطالعه : حدودا 7 دقیقه

در میان آن حرف‌های آزار‌دهنده یک چیز از ذهن پرنیان گذشت. چه زیبا نامش را ادا می‌کرد!... اصلا شنیدن نام خودش از زبان او تمام وجودش را مسخ کرد که آرام گفت:

- من تنهایی غذا از گلوم پایین نمی‌ره‌. خواستم بیام یه‌کم سرم رو گرم کنم گرسنگی یادم بره ...

در حال بارگذاری ادامه‌ی پارت هستیم. مشاهده ادامه‌ی پارت به خاطر طولانی بودن ممکن است کمی زمان ببرد.

لطفا کمی صبر کنید ...

با تشکر از صبر و شکیبایی شما

نحوه جستجو :

جهت پیدا کردن رمان مورد نظر خود کافیه که قسمتی از نام رمان ، نام نویسنده و یا کلمه ای که در خلاصه رمان به خاطر دارید را وارد کنید و روی دکمه جستجو ضربه بزنید.